پرسش:
سلام
اگر با جنس مخالف بخوایم رابطه داشته باشیم مسکلی داره؟ یعنی ممکنه برای ازدواج و حتی روحیه لطمه بزنه؟ چون به نظرم باعث آرامش و شادابیم میشه اما از طرفی هم شنیدم بر عکسه. راهنمایی کنید ممنون میشم.
پاسخ :
با سلام
5. پیدایش تنوّع خواهی و اثرگذاری آن بر انتخاب فرد در ازدواج: نوجوانان و جوانانی كه پیش از ازدواج، با جنس مخالف خود، رابطه برقرار می كنند، هنگام ازدواج و انتخاب همسر، به همه با دید شك و تردید می نگرند. حتی پس از ازدواج نیز روحیه ی هوسبازانه و تنوّع طلبانه، روانشان را آزار می دهد و چه بسا به سوی منجلاب فساد كشیده شوند و راه بی بندباری را در پیش گیرند.
6-
. آلوده شدن به معصیت: قرآن كریم و روایات
معصومان(علیهم السلام)از ارتباط جنسی با دیگران و نگاه های شهوت آمیز
برحذر داشته و وعده خسران و عذاب به مرتكبان چنین اعمالی داده است.
قرآن كریم می فرماید: (قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ
وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَی.... وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ
یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا
یُبْدِینَ.... زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ...) (نور: 30 و 31);
به مؤمنان بگو! چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف خود
را حفظ كنند. این برای آنان پاكیزه تر است... و به زنان با ایمان بگو: چشم
های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ كنند و زینت
خود را آشكار ننمایند جز بر شوهرانشان... .
این آیه، به صراحت دستور داده است كه زن و مرد نامحرم به یكدیگر نگاه شهوت
آلود نداشته باشند. به راستی، اگر به این آیه مباركه عمل شود و دختر و پسر
نامحرم از ابتدا به یكدیگر توجه ننمایند و به هم نگاه هوس آلود نكنند، آیا
دوستی ها و عشق های خیابانی به وجود می آیند؟!
7. بدبینی به همسر آینده و احساس خیانت از دیگر عوارض دوستی های دوران
نوجوانی است. افرادی که در دوران نوجوانی روابطی با جنس مخالف داشته اند پس
از از دواج به همسر خود شک دارند. حتی اگر دختر و پسر پس از دوستی با هم
ازدواج کنند نسبت به هم اطمینان لازم را ندراند و همواره ظن به خیانت
دارند. آنها فکر می کنند کسی که حاضر به دوستی با آنها شده ممکن است با
دیگران نیز رابطه برقرار کند.
8.افسردگی پس از جدایی و احتمال خودکشی از دیگر عوارض چنین دوستی ها است.
پس از ایجاد دوستی به دلیل ارتباط مستمر نوعی حالت وابستگی بین طرفین ایجاد
می شود .در این دوره نوجوان برای حفظ این ارتباط تلاش می کند و حاضر است
هر هزینه ای برای ادامه رابطه بپردازد آنها مصر به ادامه ارتباط و حتی
ازدواج هستند. در این حالت قطع رابطه به افسردگی شدید منجر شده و نوجوان بی
حوصله می شود ، میل به زندگی ندارد و در مواردی نیز دست به خودکشی می زند.
9. انسان موجودی تنوع طلب است که هیچگاه سیر نمی گردد و همیشه بدنبال لذت
جدیدتر و بیشتر است . اگر پایبند به اصل و قانونی نباشد که او را محدود
کند، همیشه بدنبال لذت جدیدتری است و این موجب می شود که تمام وقت و
امکانات انسان، صرف همینگونه کارها شود و در نتیجه استعدادهای دیگرش شکوفا
نگردد مثلا انسان اگر بخواهد در زمینه علمی به جایی برسد، نباید ذهن خود را
مشغول اینگونه کارها کند و...
10- داشتن دوست دختر باعث می گردد تا بنیان و نظام خانواده سست گردد و
شوهر به زنش بی رغبت گردد و این مفسده ای است غیر قابل جبران چون نیاز
انسانها، تنها در مسائل جنسی خلاصه نمی گردد، انسان علاوه بر نیاز جنسی،
نیاز به همدمی دارد که با او از مشکلاتش بگوید و در کنارش آرامش پیدا کند و
این آرامش در جایی غیر از کانون خانواده، دست یافتنی نیست.
11. داشتن دوست دختر خود عاملی است برای کم رنگ شدن محبت شوهر به زن و در
نتیجه طلاق و ارضا نشدن نیازهای دیگر انسان. در کانون خانواده است که
فرزندان مهر پدر و مادر را تجربه می کنند و در پرتو این محبتهاست که
استعداد فرزندان شکوفا می گردد.
12. از هم گسیخته شدن نسل انسانها و انتشار بیماریهای گوناگون تناسلی همچون
ایدز و... هم از مفاسدی است که بر داشتن دوست دختر مترتب است.
13. نبود تعهد و پايبندي در اين دوستي ها و مشخص نشدن آخر ارتباط.
14. خرج و هزينه هاي رواني و عاطفي در اين دوستي ها که نه تنها اين هزينه
ها بهره اي نمي رسانند، بلکه موجبات مشکلات بعدي بسياري را فراهم مي آودند .
15. مشکلاتي مانند بدبيني ها همسر و تفاوت هاي شخصيتي در صورت ازدواج . زيرا رابطه دوستي و زناشوهري بسيار متفاوت است.
16. افسردگي و شوک رواني بعد از جدا شدن که بيش تر به دليل احساس يکنواختي از طرف پسر به بهانه هاي مختلف ايجاد مي شود.
17. ناموفق بودن در زندگي هاي بعدي با افرادي غير اين فرد، به دليل وجود
تجارب و احساسات گذشته و مقايسه دايم همسر فعلي با افرادي که در گذشته با
آنها بوده اند و تعارضات شديد زناشويي.
موفق باشيد.
فروش ویژه ژل سفید کننده ایموشن
با سلام وادب :
ضمن تشکر از حسن اعتماد شما ، از این که توفیق خدمت به شما را داریم خداوند منان را سپاسگذاریم.
خواهر گرامی در این زمینه لازم است به چند نکته دقت فرمائید:
1- در بسیاری از موارد شک ها و تردید های خانمها که به خاطر شدت محبت و حس انحصار طلبی آنهاست ، کاملا بی مورد است. و چه بسا شوهرشان هیچ کار اشتباهی مرتکب نشده و اصلا متوجه این مساله نیست و گاهی از حساسیت همسر ، تعجب میکند.
اخطار :
گاهی حساس شدن خانم ها باعث انگیزش حس لجبازی آقایان شده و آنها را خسته می کند و اگر هم چیزی نبوده آنها را تحریک به انجام آن میکند. ( به قول معروف می گویند : آش نخورده و دهان سوخته ؟ من که متهم هستم پس اقلا بهره ای ببرم !!! ) و این کار را دشوار تر می کند و خود ، مشکل آفرین است.
2- در فرض وجود رابطه و لغزش همسر ، کاملا با تدبیر جلو بروید و تسلیم احساسات نشوید ( هر چند گاهی این کار سخت می شود ... ).
ابتدا مروری بر رابطه خود کنید.( همه جوانب : عاطفی ، جنسی ، ظاهری و...). ببینید چه ضعفی هست. و سعی کنید آن را جبران کنید.( گاهی لازم است غیر مستقیم یا مستقیم در این زمینه با همسرتان به دور از توجه به رابطه جدید او ، گفتگو کنید.)
3-ممکن است خوب متوجه مشکل و ریشه آن نشوید. در این موقع می توانید از شخص مورد اعتماد و آگاه دیگری کمک بگیرید. در مواردی مراجعه به مشاور متخصص لازم می شود.
4- نظر به اینکه همسر داری و جذب همسر علاوه بر مسائل شخصی ، یک مهارت آموختنی است ، لازم است در این زمینه بیشتر مطالعه داشته باشید.
برای روشن تر شدن موضوع و بهره مندی بقیه عزیزان مطالبی را در ادامه تقدیم می کنیم:
از آفتهای ویرانگر زندگی، سوءظن و بدگمانی افراد خانواده نسبت به یکدیگر است. سوءظن، درست مانند طوفانی تکان دهنده، ستونهای استوار یک زندگی را متزلزل میکند....
عشق، صداقت و خوشبینی معیارهای لازم برای داشتن یک زندگی سالم هستند که در زیر سایه شک نابود میشوند. خداوند مهربان انسان را آفرید و به او قدرت اندیشیدن و درست تصمیم گرفتن را عطا فرمود تا در زندگی به مدد عقل و درایت خویش، راه درست را بپیماید اما وقتی زیر هجوم افکار بیمارگونه شک، قدرت تصمیمگیریتان از بین میرود؛ قلبتان پر از افکار شیطانی میشود و ایمان در دلتان میمیرد و زندگی را میبازید.
بیشتر همسرانی که دچار مشکل روحی روانی ناشی از سوءظن، بهویژه در آغاز زندگی مشترک میشوند، خود نیز در ابتدا خواهان چنین نگرش و روشی نبودهاند. اگر پای درد دلهای آنها بنشینیم، خواهیم فهمید که بیشتر آنها به علت عدم شناخت صحیح از یکدیگر و یا در برخی موارد، به خاطر مخفی كردن واقعیت، طعمه دام وسوسهانگیز سوءظن شدهاند و متاسفانه هیچکس به آنها نیاموخته که چطور از دام این افکار آزاردهنده رها شوند. از منظر دین نیز گمانهای نادرست، گناه شمرده میشوند. حتما این آیه قرآن را که به صراحت، مومنان را از این رذیله اخلاقی برحذر داشته، خواندهاید که:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اجْتَنِبوا کَثیرا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ. (حجرات : 12)
ای مومنان! از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پارهای از آنها گناه است.»
«... وقتی به همسرم سوءظن پیدا کردم او را بیدرنگ کشتم و حالا پشت میلههای زندانم و دختر 4سالهام یتیم و بیمادر شده. این، شک بود که ایمانم را از من گرفت و من با دست خودم زن و بچهام را نابود کردم. خیلی دیر فهمیدم که شکام بیپایه بود و مردی كه از خانهمان بیرون آمد، مامور برق بوده. کاش هرگز تصمیم عجولانه نمیگرفتم...»
حامد ابراهیم پور، حقوقدان و عضو کانون وکلای دادگستری مرکز درباره این پرونده میگوید: «قانونگذار تنها در یک مورد، این حق را به زوج میدهد و آن هم این است که بر طبق ماده 630 قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد، میتواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مُکْرَه شده باشد، فقط مرد بیگانه را میتواند به قتل برساند. در پرونده فوقالذکر ردپایی از خیانت زوجه (مقتوله) و مشاهده عمل زنای او با دیگری وجود ندارد، بنابراین فرض بالا منتفی است و عمل شوهر قتل عمد تشخیص داده شده است.
اگر دو نفر به هم اعتماد کامل داشته باشند، به هیچوجه شک و تردید در رابطهشان جایی ندارد اما اگر به هر دلیل لغزشی در رابطهشان پیش بیاید و اعتمادشان را به یکدیگر از دست بدهند، باید از یک شخص ثالث برای بهبود روابطشان کمک بگیرند. این شخص ثالث میتواند یک بزرگتر یا یک مشاور خوب باشد.
دکتر نرگس طالقانی : چگونه افكار مشكوكمان را به همسرمان بگوییم؟
برخی رفتارها مانند شک، وسواس، استرس، اضطراب و تردید در وجود همه افراد پیدا میشود و میتوانم بگویم که داشتن اینگونه رفتارها در حد کم و متعادل برای تمام افراد لازم است. اما اگر این رفتارها از حد تعادلشان خارج و بیشتر از انتظار ما یا اطرافیانمان شود، دیگر یک ضرورت نیستند و میتوان آنها را رفتارهای بیمارگونه یا حتی بیماری روانی دانست که نامگذاری آن به شدت و ضعفش بستگی دارد. در مورد شک و تردید و شکاک بودن افراد، مخصوصا زوجها به یکدیگر باید عرض کنم که معمولا دو نوع مختلف از شک بین زن و شوهرها حاکم است. اولین صورت این است که فرد بدون اینکه حرکتی یا حرفی از همسرش دیده یا شنیده باشد به او شک میکند و اینگونه افراد حتی به خودشان هم شک دارند.
این نوع شک، ارتباط کوچکی هم با وسواس دارد؛ بهترین کار این است که با تمرین زیاد، خودشان را اصلاح کنند؛ مثلا وقتی درباره همسرشان چیزی ندیدهاند و نشنیدهاند، بیخودی او و خودشان را آزار ندهند. البته علاوه بر تمرین کردن، گاهی لازم است با یک مشاور صحبت کنید تا بتوانید این مشکل را حل کنید. نوع دیگر شک و تردید در مورد برخورد با دیگران و مخصوصا همسران نسبت به یکدیگر است. این شک، خارج از اختیار خود فرد است و خودش به 2 نوع تقسیم میشود. در نوع اول، فرد حرف، عمل یا رفتاری را از همسرش دیده که این رفتار او را به شک واداشته و در نوع دوم، حرف یا کار خاصی نبوده اما همسران بیجهت نسبت به یکدیگر، حساس میشوند.
این نوع شک هم نوعی رفتار وسواسگونه است که فرد باید مشکلش را خیلی زود حل کند تا بیشتر از این از نظر روانی تحت فشار قرار نگیرد. راهحل این مشکل هم آن است که مساله را با همسرتان در میان بگذارید و مطمئن شوید که فکرتان درست است یا نه؟ اگر درست نبود که متوجه اشتباهتان میشوید و درصدد اصلاح رفتارهایتان برمیآیید و اگر درست بود هم که حداقل طرف مقابلتان متوجه اشتباهش میشود و سعی میکند رفتارش را درست کند. حالا ببینید، زمانی شما حرکت خطایی از همسرتان میبینید و دیگر مطمئن میشوید که شکتان به یقین تبدیل شده است. مثلا متوجه میشوید که شوهرتان با خانم دیگری رابطه دارد و وقتی هم که موضوع را با او مطرح میکنید، کاملا انکار میکند.
در این حالت شما باید در یک فرصت مناسب، ثابت کنید که متوجه این رابطه شدهاید و با دادن یک نشانه به او ثابت کنید که متوجه این رفتارش شدهاید. ممکن است همسر شما از اینکه بفهمد شما متوجه رفتارش هستید، شرمنده شود و دیگر خطایش را تکرار نکند ولی اگر شما نتوانید درست حرفهایتان را به او انتقال دهید، وضعتان بهتر که نمیشود هیچ، تازه ممکن است رویتان هم به یکدیگر باز بشود و دیگر همسرتان هیچ ناراحتی بابت انجام کارهایش نداشته باشد.
مساله را با همسرتان در میان بگذارید و مطمئن شوید که فکرتان درست است یا نه؟ اگر درست نبود که متوجه اشتباهتان میشوید و درصدد اصلاح رفتارهایتان برمیآیید و اگر درست بود هم که حداقل طرف مقابلتان متوجه اشتباهش میشود و سعی میکند رفتارش را درست کند.
اولین نکته آن است که پس از رسیدن به یقین به هیچوجه داد و بیداد راه نیندازید و همه را خبر نکنید. حواستان باشد که برای درست شدن یک رابطه، نباید رفتار اشتباه را با رفتار اشتباهتری جبران کنید. خونسردی خودتان را حفظ کنید و منتظر یک فرصت مناسب بمانید. دومین گام این است که در کمال آرامش و به صورت غیر مستقیم همسرتان را متوجه کارش کنید. به این شکل، او خیلی راحتتر رفتار خطایش را میپذیرد و آن را اصلاح میکند. به عنوان آخرین نکته هم باید بگویم که اگر دو نفر به هم اعتماد کامل داشته باشند، به هیچوجه شک و تردید در رابطهشان جایی ندارد اما اگر به هر دلیل لغزشی در رابطهشان پیش بیاید و اعتمادشان را به یکدیگر از دست بدهند، باید از یک شخص ثالث برای بهبود روابطشان کمک بگیرند. این شخص ثالث میتواند یک بزرگتر یا یک مشاور خوب باشد. تنها نکته مهم هم این است که این شخص میانجی، مورد اعتماد هر دو طرف باشد تا آنها به راهکار او اعتماد و عمل کنند تا رفتارشان نسبت به هم اصلاح شود. به خاطر داشته باشید نباید هیچ نکتهای را از مشاور منتخبتان مخفی کنید. او در صورتی موفق میشود یاریتان کند که همهچیز را با ریزهکاریهایش بداند. این را هم هرگز فراموش نکنید که دروغ، سرمنشا بروز شک در طرف مقابلتان است. پس همیشه همسرتان را نسبت به کارهایی که میکنید آگاه سازید تا کارتان به شک و فاصله گرفتن از هم نیفتد.
جهت حسن امانت :
این مقاله برگرفته از نوشته خانم الهه رضاییان- مصاحبه با دکتر نرگس طالقانی درج شده در سایت تبیان است. ( با تلخیص)
از آفتهای ویرانگر زندگی، سوءظن و بدگمانی افراد خانواده نسبت به یکدیگر است. سوءظن، درست مانند طوفانی تکان دهنده، ستونهای استوار یک زندگی را متزلزل میکند....
عشق، صداقت و خوشبینی معیارهای لازم برای داشتن یک زندگی سالم هستند که در زیر سایه شک نابود میشوند. خداوند مهربان انسان را آفرید و به او قدرت اندیشیدن و درست تصمیم گرفتن را عطا فرمود تا در زندگی به مدد عقل و درایت خویش، راه درست را بپیماید اما وقتی زیر هجوم افکار بیمارگونه شک، قدرت تصمیمگیریتان از بین میرود؛ قلبتان پر از افکار شیطانی میشود و ایمان در دلتان میمیرد و زندگی را میبازید.
بیشتر همسرانی که دچار مشکل روحی روانی ناشی از سوءظن، بهویژه در آغاز زندگی مشترک میشوند، خود نیز در ابتدا خواهان چنین نگرش و روشی نبودهاند. اگر پای درد دلهای آنها بنشینیم، خواهیم فهمید که بیشتر آنها به علت عدم شناخت صحیح از یکدیگر و یا در برخی موارد، به خاطر مخفی كردن واقعیت، طعمه دام وسوسهانگیز سوءظن شدهاند و متاسفانه هیچکس به آنها نیاموخته که چطور از دام این افکار آزاردهنده رها شوند. از منظر دین نیز گمانهای نادرست، گناه شمرده میشوند. حتما این آیه قرآن را که به صراحت، مومنان را از این رذیله اخلاقی برحذر داشته، خواندهاید که:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اجْتَنِبوا کَثیرا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ. (حجرات : 12)
ای مومنان! از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پارهای از آنها گناه است.»
«... وقتی به همسرم سوءظن پیدا کردم او را بیدرنگ کشتم و حالا پشت میلههای زندانم و دختر 4سالهام یتیم و بیمادر شده. این، شک بود که ایمانم را از من گرفت و من با دست خودم زن و بچهام را نابود کردم. خیلی دیر فهمیدم که شکام بیپایه بود و مردی كه از خانهمان بیرون آمد، مامور برق بوده. کاش هرگز تصمیم عجولانه نمیگرفتم...»
حامد ابراهیم پور، حقوقدان و عضو کانون وکلای دادگستری مرکز درباره این پرونده میگوید: «قانونگذار تنها در یک مورد، این حق را به زوج میدهد و آن هم این است که بر طبق ماده 630 قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد، میتواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مُکْرَه شده باشد، فقط مرد بیگانه را میتواند به قتل برساند. در پرونده فوقالذکر ردپایی از خیانت زوجه (مقتوله) و مشاهده عمل زنای او با دیگری وجود ندارد، بنابراین فرض بالا منتفی است و عمل شوهر قتل عمد تشخیص داده شده است.
اگر دو نفر به هم اعتماد کامل داشته باشند، به هیچوجه شک و تردید در رابطهشان جایی ندارد اما اگر به هر دلیل لغزشی در رابطهشان پیش بیاید و اعتمادشان را به یکدیگر از دست بدهند، باید از یک شخص ثالث برای بهبود روابطشان کمک بگیرند. این شخص ثالث میتواند یک بزرگتر یا یک مشاور خوب باشد.
دکتر نرگس طالقانی : چگونه افكار مشكوكمان را به همسرمان بگوییم؟
برخی رفتارها مانند شک، وسواس، استرس، اضطراب و تردید در وجود همه افراد پیدا میشود و میتوانم بگویم که داشتن اینگونه رفتارها در حد کم و متعادل برای تمام افراد لازم است. اما اگر این رفتارها از حد تعادلشان خارج و بیشتر از انتظار ما یا اطرافیانمان شود، دیگر یک ضرورت نیستند و میتوان آنها را رفتارهای بیمارگونه یا حتی بیماری روانی دانست که نامگذاری آن به شدت و ضعفش بستگی دارد. در مورد شک و تردید و شکاک بودن افراد، مخصوصا زوجها به یکدیگر باید عرض کنم که معمولا دو نوع مختلف از شک بین زن و شوهرها حاکم است. اولین صورت این است که فرد بدون اینکه حرکتی یا حرفی از همسرش دیده یا شنیده باشد به او شک میکند و اینگونه افراد حتی به خودشان هم شک دارند.
این نوع شک، ارتباط کوچکی هم با وسواس دارد؛ بهترین کار این است که با تمرین زیاد، خودشان را اصلاح کنند؛ مثلا وقتی درباره همسرشان چیزی ندیدهاند و نشنیدهاند، بیخودی او و خودشان را آزار ندهند. البته علاوه بر تمرین کردن، گاهی لازم است با یک مشاور صحبت کنید تا بتوانید این مشکل را حل کنید. نوع دیگر شک و تردید در مورد برخورد با دیگران و مخصوصا همسران نسبت به یکدیگر است. این شک، خارج از اختیار خود فرد است و خودش به 2 نوع تقسیم میشود. در نوع اول، فرد حرف، عمل یا رفتاری را از همسرش دیده که این رفتار او را به شک واداشته و در نوع دوم، حرف یا کار خاصی نبوده اما همسران بیجهت نسبت به یکدیگر، حساس میشوند.
این نوع شک هم نوعی رفتار وسواسگونه است که فرد باید مشکلش را خیلی زود حل کند تا بیشتر از این از نظر روانی تحت فشار قرار نگیرد. راهحل این مشکل هم آن است که مساله را با همسرتان در میان بگذارید و مطمئن شوید که فکرتان درست است یا نه؟ اگر درست نبود که متوجه اشتباهتان میشوید و درصدد اصلاح رفتارهایتان برمیآیید و اگر درست بود هم که حداقل طرف مقابلتان متوجه اشتباهش میشود و سعی میکند رفتارش را درست کند. حالا ببینید، زمانی شما حرکت خطایی از همسرتان میبینید و دیگر مطمئن میشوید که شکتان به یقین تبدیل شده است. مثلا متوجه میشوید که شوهرتان با خانم دیگری رابطه دارد و وقتی هم که موضوع را با او مطرح میکنید، کاملا انکار میکند.
در این حالت شما باید در یک فرصت مناسب، ثابت کنید که متوجه این رابطه شدهاید و با دادن یک نشانه به او ثابت کنید که متوجه این رفتارش شدهاید. ممکن است همسر شما از اینکه بفهمد شما متوجه رفتارش هستید، شرمنده شود و دیگر خطایش را تکرار نکند ولی اگر شما نتوانید درست حرفهایتان را به او انتقال دهید، وضعتان بهتر که نمیشود هیچ، تازه ممکن است رویتان هم به یکدیگر باز بشود و دیگر همسرتان هیچ ناراحتی بابت انجام کارهایش نداشته باشد.
مساله را با همسرتان در میان بگذارید و مطمئن شوید که فکرتان درست است یا نه؟ اگر درست نبود که متوجه اشتباهتان میشوید و درصدد اصلاح رفتارهایتان برمیآیید و اگر درست بود هم که حداقل طرف مقابلتان متوجه اشتباهش میشود و سعی میکند رفتارش را درست کند.
اولین نکته آن است که پس از رسیدن به یقین به هیچوجه داد و بیداد راه نیندازید و همه را خبر نکنید. حواستان باشد که برای درست شدن یک رابطه، نباید رفتار اشتباه را با رفتار اشتباهتری جبران کنید. خونسردی خودتان را حفظ کنید و منتظر یک فرصت مناسب بمانید. دومین گام این است که در کمال آرامش و به صورت غیر مستقیم همسرتان را متوجه کارش کنید. به این شکل، او خیلی راحتتر رفتار خطایش را میپذیرد و آن را اصلاح میکند. به عنوان آخرین نکته هم باید بگویم که اگر دو نفر به هم اعتماد کامل داشته باشند، به هیچوجه شک و تردید در رابطهشان جایی ندارد اما اگر به هر دلیل لغزشی در رابطهشان پیش بیاید و اعتمادشان را به یکدیگر از دست بدهند، باید از یک شخص ثالث برای بهبود روابطشان کمک بگیرند. این شخص ثالث میتواند یک بزرگتر یا یک مشاور خوب باشد. تنها نکته مهم هم این است که این شخص میانجی، مورد اعتماد هر دو طرف باشد تا آنها به راهکار او اعتماد و عمل کنند تا رفتارشان نسبت به هم اصلاح شود. به خاطر داشته باشید نباید هیچ نکتهای را از مشاور منتخبتان مخفی کنید. او در صورتی موفق میشود یاریتان کند که همهچیز را با ریزهکاریهایش بداند. این را هم هرگز فراموش نکنید که دروغ، سرمنشا بروز شک در طرف مقابلتان است. پس همیشه همسرتان را نسبت به کارهایی که میکنید آگاه سازید تا کارتان به شک و فاصله گرفتن از هم نیفتد.
جهت حسن امانت :
این مقاله برگرفته از نوشته خانم الهه رضاییان- مصاحبه با دکتر نرگس طالقانی درج شده در سایت تبیان است. ( با تلخیص)
فروش ویژه ساعت دستبندی LED بریسا
سلام شوهرم به من خیانت کرد ومن این موضوع را فهمیدم.با خواهش وتمنا تقاضای بخشش کرد من هم حاظر شدم دوباره با او زندگی کنم.هر روز مشکلات زندگی مابیشتر میشود .البته نه مشکلاتبین من وهمسرم ..مسکلات زندگی.آیا اشتباه کردم که کنار او برگشتم گاهی فکر میکنم به خاطر گناهان او است که مشکل پشت مشکل میاید البته او نیز توبه کرده.
با سلام خدمت شما خواهر بزرگوار
این که شما، شوهر خود را بخشیده اید نه تنها کار اشتباهی نکرده اید، بلکه کار بزرگ و پسندیده ای را انجام داده اید. بخشیدن افراد در موقعی که طرف مقابل کار بسیار ناپسندی انجام داده باشد، کار هر فردی نیست و چشم پوشی کردن در این جا، کار بزرگی است. ان شاء الله خداوند متعال به شما خیر دنیا و آخرت را بدهد.
شما مناسب است که مشکلات زندگی را به خاطر گناهان شوهر خود تعبیر و تفسیر نکنید. با توجه به این که بیان کرده اید که شوهر شما از گناهان خود توبه کرده است و ان شاء الله خداوند رئوف هم از سر تقصیرات گناهان ایشان گذشته است، بنابراین وجهی برای این گونه تعبیر کردن نمی باشد.
خواهر گرامی، ریشه و علل مشکلات زندگی را در جای دیگری جستجو کنید. البته زندگی بدون مشکلات نمی شود و انتظار این که زندگی اصلاً دارای مشکلات نباشد، انتظار درستی نیست. در واقع دنیا محل امتحان و ابتلاء به سختی ها و مشکلات است و ویژگی دنیا همین است. آن چه که مهم است این است که افراد مشکلات را مدیریت کرده و حل کنند.
ان شاء الله در تمامی مراحل زندگی موفق باشید.
فروش ویژه شیشه شوی حرفه ای سه کاره
حالا چی کارکنم تورو خدا راهنمایی ام کنید.
پاسخ :
با سلام و ادب
این کار همسر شما مسلما درست نبوده و جای هیچ توجیهی هم ندارد ولی برخورد
شما بعد از فهمیدن این قضیه درست نبوده که باعث تنش و اینگونه سخن گفتن
همسرتان شده است.باید در همان ابتدا مشاوره می گرفتید.
در اینگونه موارد غالبا اینچنین توصیه می شود که:
1- نباید عکس العمل آنی از خود نشان دهید و یکمرتبه به دلیل بدعهدی همسرتان
تصمیم بگیرید که از او جدا شوید. شما نیازمند کمی زمان هستید تا مسایل
دیگر را نیز زیر و رو کنید. نباید به طور خاص تمام توجه خود را به خیانتی
که از او سر زده معطوف نکنید.
2- باید قبول کنید که احساس خشم، عصبانیت، شک و تردید، شکه شدن، آشفتگی،
ترس، درد و رنج، افسردگی، و پریشانی برای فردی که شاهد خیانت همسرش بوده
کاملا نرمال است.
3- این مشکل باعث به وجود آمدن برخی مشکلات فیزیکی در فرد می شود از قبیل:
حالت تهوع و استفراغ، اسهال، مشکلات مربوط به خواب (بی خوابی و یا پر
خوابی)، لرزش، اختلال حواس، کم غذایی و کم اشتهایی. سعی کنید در این حال
بیش از پیش از خود مراقبت کنید.
4- خودتان را وادار کنید تا غذاهای سالم مصرف کنید، طبق برنامه پیش بروید،
به اندازه کافی استراحت کنید، هر روز ورزش کنید، به اندازه کافی آب بنوشید و
تفریح داشته باشید. ایجاد تعادل، بهترین راه حل، برای مبارزه با آسیبی است
که به شما وارد شده است.
5- خندیدن کاملا طبیعی و نشان دهنده سلامت فرد است. فیلم یا سریال های
تلویزیونی خنده دار تماشا کنید و مقداری از وقت خود را با افرادی صرف کنید
که خنده بر روی لب های شما می اورند. زندگی بدون اینکه توجهی به قلب های
شکسته و خیانت های همسران داشته باشد، همچنان در حال پیش رفتن است.
6- گریه کردن نیز یک امر کاملا طبیعی است. اگر خود به خود گریه نمی کنید،
می توانید آهنگ های غمگین گوش کنید و یا به تماشای فیلم های تراژیک
بنشینید.
7- برای خود یک ژورنال درست کنید. تمام افکار و احساساتی که به شما به دلیل
خیانت و بی وفایی همسرتان دست می دهد را بر روی کاغذ یادداشت کنید.
8- با همسر خود در مورد بدعهدیش صحبت کنید. تمام سوال هایی که به ذهنتان
میرسد را بپرسید. شاید با این کار به این نتیجه برسید که همسرتان هنگام
ارتکاب به این کار، اصلا فکر نمی کرده که به شما خیانت می کند.
9- به دنبال مشاوره بروید. سعی نکنید تا به تنهایی از پس این مشکل برآیید.
هم شما و هم همسرتان پیش از اینکه مجددا رابطه جنسی بدون محافظت با هم
برقرار کنید، باید تحت آزمایش hiv (ایدز) و تست سایر بیماری های آمیزشی
قرار بگیرید.
10- حداقل یک روز به خود فرصت دهید.
11- نباید ضربه روحی وارده را پنهان کنید. با فرزندانتان صادق باشید؛ اما
لازم نیست جزییات مشکل را نیز برای آنها شرح دهید. قسم هایی نخورید که
بعدها نتوانید به آنها عمل کنید. تنها چیزی که بچه ها باید بدانند این است
که حال شما رفته رفته رو به بهبودی خواهد رفت.
12- سعی نکنید این بازی، که چه چیز و یا چه کسی مسبب بروز چنین فاجعه های
شده است را شروع کنید. با این کار صرفا انرژی خود را تلف می کنید. در
اینصورت فقط می توانید نفر سوم را سرزنش کنید و خودتان خوب می دانید که هیچ
چیز درست نخواهد شد.
13- اگر بیش از اندازه عصبانی باشید، بر سر مسایل کوچک داد و بیداد راه
بیندازید، احساس کنید که بر روی طناب باریکی در حال راه رفتن هستید، و
زمانی که به یاد بدعهدی همسر خود می افتید، عکس العمل های شدید فیزیکی از
خود نشان دهید، بی شک دچار استرس بعد از ضربه روحی شده اید و باید هر چه
سریعتر به پزشک مراجعه کنید.
14- انتظار نداشته باشید که حس آشفتگی، بی اعتمادی و عصبانیت به مجرد اینکه
تصمیم می گیرید همسر خود را ببخشید و به سرسپردگی خود ادامه دهید به راحتی
از بین برود. از بین رفتن دردورنج وارده از طریق خیانت، نیازمند زمان است.
15- واقع بین باشید. درآمد، سرمایه، وضعیت مسکن، و حمل و نقل خود را در نظر
بگیرید. اگر تصمیم به خاتمه زندگی زناشویی خود می گیرید باید ببینید که
آیا جایی برای زندگی کردن دارید و منبع درامدی دارید که از آن طریق بتواند
نیازهای اولیه تان را مرتفع سازید.
توجه:
1) بی وفایی یک فرد، هیچ گونه دلیل روشنی ندارد. ممکن است نشات گرفته از
سایر مشکلات در زندگی مشترک باشد، ممکن است چیزی در درون قلب همسرتان وجود
داشته باشد و … به هر حال شما هیچ گاه به درستی دلیل واقعی آنرا متوجه
نخواهید شد.
2) نوع خیانت، معمولا فهم و درک آنرا راحت تر می کند. آیا به یک شب ختم می
شود؟ به دلیل مشکلات زندگی بروز کرده؟ اعتیاد به برقراری رابطه جنسی بوده؟
آیا خیانت صرفا برای خاتمه دادن به زندگی مشترک بوده؟
3) به خاطر داشته باشید که زندگیتان با گذشته فرق کرده و باید ناراحتی به وجود آمده را تسکین دهید.
4) به طور مشابه می توان گفت که مرگ نزدیکان نیز باعث بروز غم و اندوه می
شود (از عدم پذیرش از سوی فرد شروع می شود، بعد خشم، عصبانیت، کشمکش،
افسردگی و در نهایت به پذیرش ختم می شود) پس چنین مسایلی بدین معنا نیستند
که زندگی به پایان رسیده است و شما دیگر قادر به ادامه دادن آن نیستید، چرا
که در اصل شما این توانایی را در وجود خود دارید و تنها مشکل به کارگیری
ان است که کمی دشوار می باشد.
5) پیش از اینکه خانواده خود و یا همسرتان را در جریان بد عهدی او قرار
دهید، مجددا بر روی این امر فکر کنید. افراد خانواده می توانند کینه ها را
برای مدت زمان بیشتری نگه دارند و شرایط را بدتر کنند.
فروش ویژه ساق دست طرح تاتو
پرسش:
شوهر
من میل جنسی کمی نشان میدهد واقعا نمیدانم دنبال صیغه است یعنی صیغه ای
دارد ویا بیماری دارد که میل جنسیش کم شده او 50 سال دارد بخاطر همین
والبته کارهای دیگرش بهش شک دارم من را هم خیلی در عذاب نگه داشته ما چون
چند فرزند بزرگ داریم من نمیتوانم طلاق بگیرم ولی این بر قرار نکردن رابطه
جنسی وحشت ناک عصبی وپرخاشگرم کرده دیوانه شدم اصلا نمیدانم چه کنم ازش
بارها خواستم برود دکتر با این که میدانم باعث میشود فکر بد در باره ام
بکند اما چاره ای ندارم مجبورم بهش بگم که در عذابم شاید فکری بکند ولی هیچ
کاری نمیکند همیشه هم کمی تب دارد ولی حاظر نیست دارمان کند از همه بدتر
ادم ظاهرا خوبی است نماز میخواند روزه میگیرد مسجد میرود ولی به حقوق
خانوده پایبند نیست به حق من که میرسد میلنگه من هم هیچ اعتقادی به صیغه
ندارم ان را حرام میدانم هرچند که حرام نباشد واگر شوهرم روزی معلوم شود که
زن دیگری گرفته ویا صیغه کرده حتما مکشمش وبعد خودما را هم معرفی برای
اعدام میکنم چون هر چیزی را تحمل میکنم جز خیانت واز شما راحنمایی میخواهم
چگونه فرزندانم را قانع کنم که طلاق بگیریم که منجر به یک قتلی چیزی نشود
اخر کارمان ویا شوهرم را درمان کنم ویا اگر زن چیزی پایش در مایان است
زودتر بفهمم ؟
ایا اگر این وضع که گفتم اگر من هم به شوهرم درصورت فهمیدن خیانتش وچون مرا در تنگنا گذاشته من هم بروم با مردی همبستر شوم کار حرام کردم ؟من هم مثل یک زن بی شوهر میمانم که گاه گاهی شوهرم مار خوفته شهوتم را بیدار میکند وهمان جا هایم میکن وباعث میشود بیشتر عذاب بکشم نمیدانم چه کنم ؟در ضمن شوهر من خیلی دوست داره همخوابی را با حالت اجبار انجام بده هرچند که من امادگی داشته باشم ولی قبلا هم که همینطوری بود که حالت جبری داشت من احساس خوبی نسبت به اینکارش نداشتم وبخاطر همین ناراحت میشدم واز این همخوابی دوری میکردم خیلی بدم میاد که کسی یخواهد حالت تجاوز به من داشته باشد دوست دارم ازم اجازه بگیرد واگر من اماده گیش را داشتم واجازه دادم همبستر شود همینها باعث اختلاف بین ما شده در کل از زورگیوی ودیتاتوری بدوم میاد مگر من حیوان هستم ویا دیوار ویا یک شئی بی جان که او برایم تصمصم بگیرد؟ومثل حیوان به من حمله کند ؟
پاسخ:
سلام و عرض ادب
ممنونم از حضورتون در سایت و مطرح کردن سوال.
خدمت شما عرض کنم که اولا سعی کنید این سوءظن رو نسبت به شوهر خود نداشته باشید و از این افکار خارج بشید و همیشه خوشبین به قضیه نگاه بکنید تا باعث ناراحتی و عصبی شدنتان نشود.
ثانیا
ببینید خواهر بزرگوار رابطه جنسی در این سنین نسبت به دوران جوانی فرق
دارد و مطمئنا کمتر است و بعضی ها هم در کل سرد مزاج هستند که تاثیر زیادی
در رابطه زیاد برقرار نکردن دارد.لذا شما نگران این نباشید که ممکنه صیغه و
یا علت دیگری باشد بلکه حتما دلیل همین موارد و مشابه آن است.
البته
اینها دلیل نمی شود که رابطه را خیلی کم و یا قطع کند و حتما باید مشاوره
برید تا ان شالله مشکل حل شود.و هستند متاسفانه مردانی که رابطه جنسی کمی
با همسران خود دارند که ضربه سنگینی وارد می کنند و حال این رابطه برای زن و
روحیه اش مهم و تاثیر گذار است که باز متاسفانه عکس این هم است که زنانی
کمتر میل به این رابطه دارند.در هر حال ان شالله با روشنگری زوج ها این
مشکلات از همه زن و شوهر ها برطرف شود.
و
شما اصلا به موضوع طلاق فکر نکنید چرا که هیچ گزینه درستی نیست و مشکلات
رو دو چندان می کند و اثرات مخرب آن هم بیشتر برای فرزندانتان است و در
آینده
آنها و زندگی آنها تاثیر منفی می گذارد که خوب نیست.همانطور که عرض کردم مطمئن باشید پای زنی در میان نیست و این تصورات شماست که به دلیل ناراحتیان هم قوت گرفته است اما بر فرض محال هم اگر پای زنی در میان باشد شما باید با برخورد درست و رفتار خوب شوهرتان را منصرف کنید و نه اینکه کار را بدتر کنید و خیلی ها در زندگی اشتباه می کنند که بعضا این اشتباه بزرگ هم است اما دلیل نمی شود که ما هم با اشتباه بزرگتر جواب دهیم.
شما می توانید با صحبت کردن و شنیدن حرف های شوهرتان پی به مشکل ببرید و انگیزه او را از این کار بدانید و بعد منطقی دنبال حل آن باشید.امروزه اون چیزی که جواب میده در حل مشکلات منطق و ادب در گفتار با حفظ آرامش است و الا با دعول و... مشکل چند برابر می شود و باید فرزندان شما هم تاوان این درگیری را بدهند که سزاوار نیست.
اما اینکه می فرماید من هم خیانت کنم حرف خیلی اشتباهی است چرا که این کار شما زنا می شود و مورد غضب الهی است و خواهر خوبم این کار حتی به ذهن شما هم نباید خطور کند چه برسد به بیانش.بله میدانم در سختی هستید و اذیت می شوید و کاملا درکتان میکنم اما حل این مشکل با راه درست نه اشتباه بزرگتر.هیچ می دانید چقدر از این رابطه ها لو رفتند و برای زن که هیچ آبرویی نمانده بلکه فرزندانش هم عمری با بی ابرویی و خجالت زندگی کردند و موقعیت اجتماعی خود را از دست دادند و فردای قیامت چطور می خواهید جواب دهید؟
شما باید دنبال مشکل باشید و آن را حل کنید.اینکه واقعا چرا شوهرتان به همستری با شما رغبت کمی دارند؟
آیا مشکل از شما نیست؟
آیا به همسر خود محبت می کنید و طوری برخورد می کنید که رغبت به نزدیکی داشته باشد؟
آیا عواملی که باعث تحریک شوهر و رغبت به نزدیکی از حیث ظاهر مثل لباس و ارایش و... را انجام می دهید؟
و ... خیلی سوالات دیگری که هست.شما ببینید شاید سرد مزاج هستند یا شدند و آن را حل کنید که در تاپیکی مطرح کردیم که البته در مورد سردمزاجی زنان است اما نکات مشترکی هم دارد که خوب است بدونید و عمل کنید
شما سعی کنید شوهرتان را متقاعد کنید که مشاوره ای برید تا این مشکل و مشکل اجبار در نزدیکی حل شود و مطمئنا 90 درصد به راحتی قابل حل هست و لازم نیست برای چنین مشکلاتی بحث طلاق را مطرح کنید.
در ضمن این مسائل را هم می توانید به ارامی مطرح کنید و با هم صحبت کنید تا حل شود و وقتی شوهرتان تذکر آرام و با محبت شما را بشنود گوش خواهد داد و نباید با ناراحتی و عصبانیت مطرح شود.
شما هر وقت میل به نزدیکی داشتید مقدمات نزدیکی را خوب رعایت کنید از حیث ظاهر مثل ارایش و پوشش تحریک کننده و با شوهرتان در اون روز خوب برخورد کنید و مهربان باشید و بعد مطمئن باشید شما را ارضاء خواهد کرد.
این مسائل مشکلاتی نیست که بخواهد زندگی شما را بپاشد و اگر همت کنید به راحتی قابل حل است .ان شالله مواردی که عرض شد رو عملی کنید و بعد بنده را هم از نتیجه کار در جریان بزارید.
فروش ویژه مانتو کبریتی پاتریسا
پرسش:
من مادرم فوت کرده و خواستم براش خیرات بفرستم و بنظرم قرآن از همه بهتر باشه.حالا میخواستم ببیینم چه سوره هایی از همه بیشتر ثواب داره که بخونم.
ممنون.
پاسخ:
با سلام و ادب
عرض تسلیت دارم و ان شالله مادرتان با خانم زهرای مرضیه محشور شوند.
امام
جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «ثوابي كه پس ازمرگ به انسان
ميرسد سه چيز است؛ 1. صدقه جاريه... 2. راه و رسم صحيحي كه شخص در حال
حيات بدان عمل ميكرد و به گونهاي بوده كه الگو براي ديگران ميشد 3.
فرزندي شايسته كه براي او طلب مغفرت كند، و موجبات آمرزش پدر را فرهم
سازد.»(1)در جاي ديگر ميفرمايد: «همان گونه که زندگان با هدايا، شاد
ميشوند اهل قبور و برزخيان نيز با ترحم و استغفار كه نسبت به آنان ميشود؛
شاد ميگردند.»(2)
بنابر اين اهداء ثواب و طلب مغفرت براي اهل قبور نافع است و از طريق اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ توصيه شده است.
کارهايي که براي ميت نافع است
خواندن
سورههايي از قرآن درحالت احتضار مانند سورههاي؛ يس، صافات، احزاب، آية
الكرسي، آيه 54 سوره اعراف، و سه آيه آخر سوره بقره در روايات توصيه شده
است.(3)
همچنين
در شب اول قبر؛ مستحب است دو ركعت نماز وحشت خوانده شود كه در ركعت اول
بعد از سوره حمد، يك مرتبه آية الكرسي و در ركعت دوم، بعد از سوره «حمد»،
10 مرتبه سوره «انا انزلنا» خوانده شود.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمودند: سوره «تبارك» بالاي سر قبر ميت خوانده شود تا موجب رفع عذاب قبر از او گردد.(4)
مرحوم
نوري در مستدرك الوسائل باب اموات، از سيد بن طاوس در مصباح الزائد نقل
كرده و فرمود: طريق زيارت ميت اين است كه رو به قبله و دست بر قبر نهاده و
بگو: «اللّهم ارحم غربته وصل وَحْدَته... ثمَّ اقر «أنا انزلناه في ليلة
القدر» سبع مرّات» پروردگارا! بر غربت او ترحم نما و تنهايي او را به مقام
جمع خودت ارتباط بده و موجبات انس را بر وحشت او قرار بده و ترس او را
تبديل به ايمني گردان و از رحمت خود براي او رحمتي بفرست كه از رحمت غير تو
بينياز گردد و او را به كسي كه او دوست داشت و در تحت ولايت او (ائمه
اطهار ـ عليهم السّلام ـ ) بود؛ ملحق گردان! و سپس سوره مباركه «انا
انزلناه» راهفت مرتبه بخوان.(5)
«
مالك بن دینار مى گوید گفت: شب جمعه اى بر گورستانى وارد شدم و ناگهان
نور درخشانى را دیدم. از روى تعجّب گفتم: لا إله إلا اللَّه، گویى خداوند-
عزّ و جلّ- اهل این گورستان را آمرزیده است. ناگهان شنیدم كه هاتفى از دور
ندا مى كند و مى گوید: اى مالك بن دینار، این هدیه مؤمنان به اهل قبور و
برادران ایمانى شان مى باشد. گفتم: سوگند به خدایى كه تو را به زبان
آورد، از تو مى خواهم كه به من بگویى آن هدیّه چیست؟ گفت: مؤمنى در این شب
برخاست و وضوى كامل گرفت و دو ركعت نماز خواند و در هر ركعت یك بار سوره
فاتحة الكتاب و سوره قُلْ یا أَیُّهَا الْكافِرُونَ، و سوره قُلْ هُوَ
اللَّهُ أَحَدٌ قرائت نمود، و گفت: «اللّهمّ، إنّى قد وهبت ثوابها لأهل
المقابر من المؤمنین.» - خداوندا، من ثواب آن را به مردگان مؤمنین هدیه
نمودم.
از این رو خداوند، ما را از شرق و غرب و از هر سو، نور و گشایش و شادمانى عنایت فرمود.
مالك
مى گوید: من همواره آن را در شبهاى جمعه مى خواندم، تا اینكه پیامبر
اكرم صلّى اللَّه علیه و آله را در خواب دیدم و ایشان به من فرمود: «اى
مالك، در برابر نورى كه به امّت من هدیّه نمودى، خداوند در ثواب آن تو را
آمرزید.» سپس فرمود: «خداوند در قصرى بهشتى كه «منیف» نامیده مى شود،
خانه اى براى تو بنا نمود.(6)
همچنین
آیت الله جوادی می فرمایند: خواندن آیات قرآن مخصوصاً سوره قدر و حمد و
توحید و یس و سایر سوره ها برای اموات مفید است. انواع دعاها و استغفار
برای آنان ثواب می آورد. البته خواندن قرآن و دعاها برای شخص خواننده
دعاها بسیار مفید است و باعث هدایت و نورانیّت قلب میشود. در ضمن ثواب این
هدایتها و نورانیتها به میّت میرسد و باعث خوشحالی او در عالم برزخ می
شود.
در نتيجه
ميتوان گفت: سورههاي؛ فاتحه، يس، صافات، تبارك، احزاب، آية الكرسي، هفت
مرتبه اناانزلناه... را مي توان خواند و ثوابش را به اهل قبور اهداء كرد.
منابع:
1. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، داراحياء تراث العربي، 1412 هـ ، ج 6، ص 293.
2. طاهري، سيري پس از مرگ، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ دوم، قم، 1376، ص 326، نقل شده از: محجة البيضاء، ج 8، ص 292.
3. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، قم، انتشارات اسوه، چاپ سوم، 1375ش، ج 3، ص 125 ـ 126؛ ر.ك: به توضيح المسائل، بخش اموات.
4. اقبال اعمال، ص 651، نقل شده از سيري در جهان پس از مرگ، همان، ص 300.
5. به نقل از سيري در جهان پس از مرگ، همان، ص 326.
6. ادب حضور، ترجمه فلاح السائل،سید بن طاووس، ص: 168.
7. آیت اللَّه جوادی آملی، زن در آئینه جلال و جمال، ص 425.
فروش ویژه بالش ماساژور گردن
پاسخ:
با سلام و احترام
شکی نیست که نگاه سرآغاز لغزش و گاه سقوط و انحراف است. ممکن نیست کسی نگاه خود را کنترل نکند اما موفق به «مهار نفس و شهوت» بشود، زیرا پس از دیدن «میل و هوس» تحریک میشود.
بنابراین اولین قدم اساسی و عملی در کنترل میل و هوس ـ به خصوص برای مرد ـ مراقبت از نگاه است. اسلام دستور داده که اگر کسی به طور غیر ارادی چشمش به نامحرم افتاد، از نگاه مجدد که مسلّماً عمدی و آلوده است بپرهیزد، حتی چهره طرف مقابل را در ذهن خود تداعی نکند و از هر گونه فکر و خیال وسوسهانگیز خودداری نماید.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «نگاه به نامحرم تیری زهرآلود از ناحیه شیطان است. هر کس از ترس خدا آن را ترک گوید، خدا به او ایمانی میدهد که شیرینیاش را در دل احساس کند».(1)
براى کنترل نگاه از گناه راهکارهایى وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
1- خداباورى: اعتقاد به خدا و یقین داشتن به این که انسان در محضر او است و خدا ناظر بر تمام احوال و درون آدمى است، به انسان کمک مى کند نگاه خود را کنترل نماید. امام صادق(ع) مىفرماید: «فروبستن چشم از گناه میسّر نیست مگر این که انسان عظمت و جلال پروردگار را در قلبش دیده باشد».
از امام على(ع) سؤال شد: توانایى بر کنترل چشم چگونه حاصل مى شود؟ فرمود: «این که خود را تحت قلمرو سلطان آگاه از همه مسائل بدانى و تسلیم او باشى».(2)
2- توجه به آثار فروبستن چشم: اگر انسان بداند کنترل نگاه چه آثار و برکاتى دارد، قطعاً به ادامه آن تشویق خواهد شد.
آثار و فوائدى که بر چشم پوشى مترتب است، عبارتند از:
أ) راحتى دل: کسى که چشمش را فرو بندد، دلش را آرام کرده است.
با چشم چرانى انسان احساس آرامش نمىکند، زیرا آنچه دیده میبیند، دل به سوی آن روان میشود.
زدست دیده و دل هر دو فریاد هر آن چه دیده بیند، دل کند یاد
امیرمؤمنان(ع) مى فرماید: «کسى که چشمش را فرو بندد، دل را آسوده کند».(3)
احساسات و غرایز شهوانى تمام نشدنى و سیرى ناپذیر است و نفس اماره انسان را به بدى و زشتى هر چه بیشتر وادار مىکند.
امام على(ع) مى فرماید: «کسى که چشم فرو بندد، دلش را صفا داده است».(4)
ب) کشف حقایق: رسول اکرم(ص) مى فرماید: «چشمتان را فرو بندید تا شگفتیها را ببینید».(5)
ج) شیرینى عبادت را حس کردن: پیامبر مى فرماید: «مسلمانى چشم خود را از زن نامحرم فرو نمى بندد مگر آن که خداوند شیرینى عبادتش را در دل او ایجاد مى کند».(6)
د) تزویج حور العین: امام صادق(ع) مى فرماید: «کسى که نگاهش به زن نامحرمى بیفتد، پس چشمش را به سوى آسمان افکند و یا نگاهش را فرو بندد، خداوند حورالعین را به ازدواج او در مى آورد».(7)
3- توجه به پیامدهای چشم چرانى: کسى که بداند چشم چرانى چه پیامدهاى ناگوارى دارد، قطعاً به ضرر خود اقدام نخواهد کرد و نگاهش را کنتزل خواهد کرد.
چشم چرانى، زاینده گناهان و از ترفندهاى شیطان است. امام علی(ع) مىفرماید: «چشمها کمینگاه شیطان است».(8)
به نظر کارشناسان، چشم چرانى منشأ عوارضى چون دشوارى تنفس، درد اطراف قلب، تپش قلب، ضعف و خستگى عمومى، سردرد، بى قرارى و خستگى فکرى است. (9) پس چشم چرانى عوارض جسمانى و روحى بسیارى دارد که شناخت این امور در درمان چشم چرانى مؤثر است. کسى که خواهان روانى شاد و آرام است، باید از این عادت دست بردارد.
رسول اکرم(ص) مى فرماید: «کسى که چشمش را از حرام پر کند، خداوند روز قیامت چشمش را از آتش پر خواهد کرد، مگر آن که توبه کند و برگردد».(10)
در روایت دیگر مى فرماید: «نگاه تیرى از تیرهاى مسموم شیطان است».(11)
حضرت مسیح(ع) فرمود: «از نگاه به نامحرم بپرهیزید که بذر شهوت و رشد دهنده فسق است».(12)
4- راندن افکار شیطانى: براى کنترل نگاه، باید اندیشه را از نفوذ افکار شیطانى دور نگه داشت، زیرا گام نخست در انحراف، فکر کردن درباره آن است. امام على(ع) مى فرماید: «کسى که در باره گناه بسیار بیندیشد، سرانجام به آن کشیده خواهد شد».(13)
5- پرهیز از عوامل تحریکزا: تخیّلات تحریک کننده، رفت و آمد در جاهایى که نامحرم است، گفت و گو با نامحرم، دیدن فیلمها و عکس هاى مبتذل، زمینه را براى چشم چرانى فراهم مىکند.
6- دقت در دوستیابى: بررسى ها نشان مى دهد که نوجوانان، اوّلین قدمهاى انحراف و تباهى را به کمک دوستان ناباب برداشته، سپس در سراشیبى سقوط قرار گرفته اند.(14) آلودگى و انحراف، به سرعت از طریق دوستان نا اهل به افراد پاک و سالم سرایت مى کند و چشم چرانى از این قاعده مستثنا نیست.
امام على(ع) مىفرماید: «از معاشرت با مردم فاسد بپرهیز که طبیعت تو، ناخودآگاه ناپاکى را از طبع آنها دریافت مى کند».(15)
7- ازدواج: یکى از راههاى مؤثر در کنترل نگاه، ارضاى صحیح غریزه جنسى از طریق ازدواج است. رسول خدا(ص) مى فرماید: «اى گروه جوانان! هر یک از شما که قدرت ازدواج دارد، حتماً اقدام کند، زیرا این بهترین وسیله است که چشم را از نگاههاى آلوده و عورت را از بى عفتى نگه میدارد».(16)
8- تقویت اراده: چشم چرانى اگر به صورت عادت در آمده باشد، همچون ویژگیهای طبیعى و ذاتى، دامنه دار و پر نفوذ مىگردد و به صورت طبیعت دوم در مىآید. در این حال رهایى از این عادت ناپسند، نیاز به تصمیم و عزمى راسخ دارد. آن چه در شروع کار مهمّ است، خواستن و انگیزه داشتن است.
براى مبارزه با چشم چرانى باید دو کار انجام گیرد:
الف) به خواسته نفس پاسخ مثبت داده نشود،
ب) عادت پسندیدهاى جایگزین گردد و خود را به کارهاى پسندیده مانند مطالعه کتاب و ورزش مشغول سازد.
پىنوشتها:
1ـ بحار الانوار، ج 104، ص 38.
2ـ همان، ج 101، ص 41.
3ـ مستدرک الوسائل، ج 4، ص 268.
4ـ میزان الحکمة، ج 4، ص 3289.
5ـ بحارالأنوار، ج 101، ص 42.
6ـ میزان الحکمة، ج 4، ص 3292.
7. همان.
8ـ همان، ص 3288، ح 20244.
9ـ دکتر پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 16، ص 22.
10 ـ بحارالأنوار، ج 73، ص 334.
11 ـ همان، ج 101، ص 38.
12ـ همان، ص 42.
13ـ غررالحکم، ج 5، ص 321.
14ـ محمد على سادات، راهنماى پدران و مادران، ج 1، ص 99.
15ـ ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 272.
16ـ مکارم الاخلاق، ص 10.
فروش ویژه پریز دیواری برق همراه با ریموت کنترل